باتری سمعک ویدکس هوشمند | بلاگ

باتری سمعک ویدکس هوشمند

ساخت وبلاگ
باتری سمعک ویدکس هوشمند

عضله SCM در سمت مورد ثبت را از تقويت كننده فيزيولوژيك جدا مي‌كنند و جاي آن را به الكترود متصل به عضله SCM سمت مقابل مي‌دهند. همانند آزمون ENOG، هنگام ارزيابي VEMP در هر دو سمت (با تحريك هر كدام از گوش‌ها) از دستورالعمل آزمون واحدي پيروي مي‌كنيم. روش عمومي براي آماده‌سازي پوست باتری سمعک ویدکس براي نصب درست الكترودهاي ثبت پاسخ برانگيخته به تفصيل در فصل سوم توضيح داده شده است.

علاوه بر جايگاه متداول SCM، براي ثبت VEMP مي‌توان از عضلات خلفي گردن، و تا حدي عضله ذوزنقه‌اي و عضله جناغي نيز استفاده كرد. در واقع، در برخي مطالعات اوليه VEMP بر پاسخ پس سري كه از عضلات خلفي گردن بدست مي‌آيند تاكيد شده است. يك الكترود معكوس (مرجع) را تا آنجا كه ممكن است در پائين‌ترين نقطه ريشه گردن (در واقع روي پوست مقابل مهره هفتم گردن (C7)) قرار مي‌دهند.

در يك بررسي، نتايج بدست آمده براي ثبت VEMP از عضلات كشنده گردن در ناحيه پشت سر به شرح زير بوده است:

- آستانه VEMP بالاتر از آستانه شنوايي (بيش از 60dB) بوده است. اين محقق هم‌چنين توانسته بود كه يك پاسخ VEMP را از عضله كشنده گردن در يك بيمار ناشنوا ثبت كند.

- براي توليد پاسخ نيازمند انقباض عضله هستيم.

- در بيماران مبتلا به اختلالات عملكردي عصب دهليزي (مثلاً توموراكوستيك) دامنه VEMP به صورتي ناهنجار، كوچك شده يا حذف مي‌شود.

- نهفتگي اولين موج منفي در VEMP ثبت شده از عضلات كشنده گردن كاملاً مشابه نهفتگي VEMP ثبت شده از عضله SCM بوده است.

طبق شواهد بدست آمده، استفاده از اين جايگاه جايگزين الكترود (عضله پشت گردن) براي ارزيابي VEMP در افراد سالمند كه احتمالاً فاقد قدرت عضلاني كافي (در عضله SCM) هستند، كاملاً مناسب است. در استفاده از جايگاه الكترود خلفي براي ثبت VEMP، بيمار مي‌تواند به راحتي در يك صندلي بنشيند يا به روي شكم روي تخت دراز بكشد تا ديگر نياز به كشيدگي عضلات گردن وجود نداشته باشد. در واقع در اين بررسي از بيمار خواسته مي‌شد كه كاملاً آرام باشد و ديگر به انقباض عضلات گردن نياز ندارد. در همين بررسي دريافتند كه VEMP ثبت شده‌ از عضلات خلفي (عضلات كشنده گردن) از نظر نهفتگي كاملاً مشابه VEMP ثبت شده از عضله SCM است، اما پلاريته آن (موج منفي) كاملاً برعكس پلاريته VEMP از عضله SCM (موج مثبت) است. دامنه مطلق مولفه‌هاي VEMP از عضلات كشنده گردن، كوچكتر از دامنه VEMP از عضله SCM است. بطور كلي، درصد افراد جواني كه پاسخ VEMP عضله SCM را نشان مي‌دهند بالاتر (92%) از جايگاه الكترود روي عضله كشنده گردن (74%) است. در افراد سالمند (بيش از 70 سال) فقط حدود 45 درصد آنها داراي VEMP (از هر كدام دو جايگاه SCM يا پشت سر) هستند. فقدان يك پاسخ قابل رديابي در بيش از نيمي از يك گروه افراد نرمال، آشكارا نوعي عيب براي كاربرد باليني VEMP (از عضله كشنده گردن) محسوب مي‌شود. به علاوه، در ميان عضلات كشنده نيز، كوچك‌ترين دامنه ثبت شده VEMP را هنگامي مشاهده مي‌كنيم كه از عضله جناغي دو طرفه استفاده كنيم (و نه حالتي كه از عضله داخلي كشنده گردن استفاده مي‌شود).

از زمان آناليز 50 to 100 ms  پس از ارائه محرك براي ثبت VEMP استفاده مي‌شود. از آنجا كه آخرين مولفه شكل موج VEMP در حدود 23ms ظاهر مي‌شود، زمان آناليز 50 ms كافي است. دستورالعمل VEMP معمولاً شامل يك زمان خط مرجع پيش تحريك 10 to 20ms يا حدود 20 درصد از كل زمان آناليز است. دامنه VEMP با منشا عضلاني بطور چشمگيري بزرگتر از دامنه ساير پاسخ‌هاي با منشاء عصب - مثلاً پاسخ برانگيخته شنيداري - است. وجود تفاوت ده برابري بين دامنه VEMP و دامنه AER كاملاً رايج است. دامنه سير از فرورفتگي تا قله دو مولفه VEMP (P1 تا N1 يا n13 تا  p23) ممكن است بيشتر از 200μv باشد. بدليل قدرت اين پاسخ، براي تنظيم تقويت كننده در رديابي VEMP معمولاً فقط از 5000 برابر (x500) و يا حتي كمتر از آن (مثلاً x50) استفاده مي‌شود. در مقابل، بهرة تقويت كننده فيزيولوژيك به ميزان x50000 تا x100000 براي ثبت AER مورد نياز است. هم‌چنين بدليل اندازه نسبتاً بزرگ دامنه VEMP، به تعداد دفعات ميانگين‌گيري نسبتاً كمي براي رديابي مطمئن حضور پاسخ نياز داريم. تعداد دفعات متداول ارائه محرك، يا جاروها، معمولاً 50 تا 250 دفعه است. تنظيمات فيلتر فيزيولوژيك براي آزمون VEMP بايد به گونه‌اي باشد كه محتوي نسبتاً كم فركانس فعاليت‌هاي عضلاني را در بر بگيرد. فركانس قطع پائين فيلتر بالا گذر را در محدودة 1 to 30 Hz و فركانس قطع بالا فيلتر پائين گذر را معمولاً در 250 to 2500Hz تنظيم مي‌كنند.

عضله SCM در سمت مورد ثبت را از تقويت كننده فيزيولوژيك جدا مي‌كنند و جاي آن را به الكترود متصل به عضله SCM سمت مقابل مي‌دهند. همانند آزمون ENOG، هنگام ارزيابي VEMP در هر دو سمت (با تحريك هر كدام از گوش‌ها) از دستورالعمل آزمون واحدي پيروي مي‌كنيم. روش عمومي براي آماده‌سازي پوست براي نصب درست الكترودهاي ثبت پاسخ برانگيخته به تفصيل در فصل سوم توضيح داده شده است.

علاوه بر جايگاه متداول SCM، براي ثبت VEMP مي‌توان از عضلات خلفي گردن، و تا حدي عضله ذوزنقه‌اي و عضله جناغي نيز استفاده كرد. در واقع، در برخي مطالعات اوليه VEMP بر پاسخ پس سري كه از عضلات خلفي گردن بدست مي‌آيند تاكيد شده است. يك الكترود معكوس (مرجع) را تا آنجا كه ممكن است در پائين‌ترين نقطه ريشه گردن (در واقع روي پوست مقابل مهره هفتم گردن (C7)) قرار مي‌دهند.

در يك بررسي، نتايج بدست آمده براي ثبت VEMP از عضلات كشنده گردن در ناحيه پشت سر به شرح زير بوده است:

- آستانه VEMP بالاتر از آستانه شنوايي (بيش از 60dB) بوده است. اين محقق هم‌چنين توانسته بود كه يك پاسخ VEMP را از عضله كشنده گردن در يك بيمار ناشنوا ثبت كند.

- براي توليد پاسخ نيازمند انقباض عضله هستيم.

- در بيماران مبتلا به اختلالات عملكردي عصب دهليزي (مثلاً توموراكوستيك) دامنه VEMP به صورتي ناهنجار، كوچك شده يا حذف مي‌شود.

- نهفتگي اولين موج منفي در VEMP ثبت شده از عضلات كشنده گردن كاملاً مشابه نهفتگي VEMP ثبت شده از عضله SCM بوده است.

طبق شواهد بدست آمده، استفاده از اين جايگاه جايگزين الكترود (عضله پشت گردن) براي ارزيابي VEMP در افراد سالمند كه احتمالاً فاقد قدرت عضلاني كافي (در عضله SCM) هستند، كاملاً مناسب است. در استفاده از جايگاه الكترود خلفي براي ثبت VEMP، بيمار مي‌تواند به راحتي در يك صندلي بنشيند يا به روي شكم روي تخت دراز بكشد تا ديگر نياز به كشيدگي عضلات گردن وجود نداشته باشد. در واقع در اين بررسي از بيمار خواسته مي‌شد كه كاملاً آرام باشد و ديگر به انقباض عضلات گردن نياز ندارد. در همين بررسي دريافتند كه VEMP ثبت شده‌ از عضلات خلفي (عضلات كشنده گردن) از نظر نهفتگي كاملاً مشابه VEMP ثبت شده از عضله SCM است، اما پلاريته آن (موج منفي) كاملاً برعكس پلاريته VEMP از عضله SCM (موج مثبت) است. دامنه مطلق مولفه‌هاي VEMP از عضلات كشنده گردن، كوچكتر از دامنه VEMP از عضله SCM است. بطور كلي، درصد افراد جواني كه پاسخ VEMP عضله SCM را نشان مي‌دهند بالاتر (92%) از جايگاه الكترود روي عضله كشنده گردن (74%) است. در افراد سالمند (بيش از 70 سال) فقط حدود 45 درصد آنها داراي VEMP (از هر كدام دو جايگاه SCM يا پشت سر) هستند. فقدان يك پاسخ قابل رديابي در بيش از نيمي از يك گروه افراد نرمال، آشكارا نوعي عيب براي كاربرد باليني VEMP (از عضله كشنده گردن) محسوب مي‌شود. به علاوه، در ميان عضلات كشنده نيز، كوچك‌ترين دامنه ثبت شده VEMP را هنگامي مشاهده مي‌كنيم كه از عضله جناغي دو طرفه استفاده كنيم (و نه حالتي كه از عضله داخلي كشنده گردن استفاده مي‌شود).

از زمان آناليز 50 to 100 ms  پس از ارائه محرك براي ثبت VEMP استفاده مي‌شود. از آنجا كه آخرين مولفه شكل موج VEMP در حدود 23ms ظاهر مي‌شود، زمان آناليز 50 ms كافي است. دستورالعمل VEMP معمولاً شامل يك زمان خط مرجع پيش تحريك 10 to 20ms يا حدود 20 درصد از كل زمان آناليز است. دامنه VEMP با منشا عضلاني بطور چشمگيري بزرگتر از دامنه ساير پاسخ‌هاي با منشاء عصب - مثلاً پاسخ برانگيخته شنيداري - است. وجود تفاوت ده برابري بين دامنه VEMP و دامنه AER كاملاً رايج است. دامنه سير از فرورفتگي تا قله دو مولفه VEMP (P1 تا N1 يا n13 تا  p23) ممكن است بيشتر از 200μv باشد. بدليل قدرت اين پاسخ، براي تنظيم تقويت كننده در رديابي VEMP معمولاً فقط از 5000 برابر (x500) و يا حتي كمتر از آن (مثلاً x50) استفاده مي‌شود. در مقابل، بهرة تقويت كننده فيزيولوژيك به ميزان x50000 تا x100000 براي ثبت AER مورد نياز است. هم‌چنين بدليل اندازه نسبتاً بزرگ دامنه VEMP، به تعداد دفعات ميانگين‌گيري نسبتاً كمي براي رديابي مطمئن حضور پاسخ نياز داريم. تعداد دفعات متداول ارائه محرك، يا جاروها، معمولاً 50 تا 250 دفعه است. تنظيمات فيلتر فيزيولوژيك براي آزمون VEMP بايد به گونه‌اي باشد كه محتوي نسبتاً كم فركانس فعاليت‌هاي عضلاني را در بر بگيرد. فركانس قطع پائين فيلتر بالا گذر را در محدودة 1 to 30 Hz و فركانس قطع بالا فيلتر پائين گذر را معمولاً در 250 to 2500Hz تنظيم مي‌كنند.

دانستنی هایی درباره ی انواع سمعکسمعک ,سمعک ویدکس ,سمعک استارکی ,سمعک یونیترون ,سمعک زیمنس ,سمعک فوناک ,سمعک اتیکن ,سمعک اینترتون ,انواع سمعک ,خرید سمعک ,قیمت سمعک,...
ما را در سایت دانستنی هایی درباره ی انواع سمعک دنبال می کنید

نویسنده : کلینیک سمعک گوش بازدید : 198 تاريخ : دوشنبه 2 تير 1399 ساعت: 13:55